بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مشاوره بازاریابی مشاوره فروش مشاوره برندینگ مشاوره مدیریت

مشاور بازاریابی مشاور فروش مشاور برندینگ مشاور مدیریت

مشاوره بازاریابی مشاوره فروش مشاوره برندینگ مشاوره مدیریت

مشاور بازاریابی مشاور فروش مشاور برندینگ مشاور مدیریت

مشاوره بازاریابی مشاوره فروش مشاوره برندینگ مشاوره مدیریت

مشاور بازاریابی مشاور فروش مشاور برندینگ مشاور مدیریت مشاوره بازاریابی مشاوره فروش مشاوره برندینگ مشاوره مدیریت مشاوره مدیریت عامل مشاور مدیریت عامل

۱۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

برندسازی صنعتی چیست و چه ریسک هایی در پی دارد؟

مشاور برندسازی صنعتی   مشاوره برند سازی صنعتی 

مشاوره فروش مشاور فروش

برندسازی صنعتی نوعی از برندسازی است که برای ایجاد ارتباط بین ارزش و سودی که در ازاء محصولات و یا خدمات ارائه شده وجود داره، انجام می گیرد این در حالی است که برندسازی در شرایط معمول برای به هیجان انداختن مشتریان جهت خرید محصولات و خدمات می باشد؛ اما خوب است بدانید که برندسازی صنعتی هیچگونه هیجانی ندارد.


برندسازی صنعتی در ابتدای رشد و شروع تولیدات هر سازمان مطرح می شود و متاسفانه سازمان ها بدون توجه به صورت کاملا سطحی از آن در بازایابی عبور می کنند. این در حالی است که باید این موضوع به صورت جدی و جدای از برندسازی محصولات و خدمات و پیش از آن پی گیری نمایند و لازم است بدانید که برای تدوین استراتژی برندسازی صنعتی نیاز به تحلیل اولیه مناسب در خصوص سیاست گذاری ها و استراتراتژی های سازمانی می باشد تا بتوانید با استفاده از این تحلیل ها از ریسک ها و خطرات احتمالی که سازمان را تحدید می نماید جلوگیری نمایید.


برندسازی صنعتی

خطرات احتمالی برندسازی صنعتی (B2B)


اولین خطر برندسازی صنعتی : بوجود آمدن این فکر که برندسازی فقط در خصوص محصولات و خدمات مصرفی انجام می گیرد به هیچ عنوان درست نیست.باید بدانید که شرکت های صنعتی نیز از روش های برندسازی صنعتی برای برندسازی شرکت خود استفاده می نمایند. به عنوان مثال شرکت IBM  برای ساده سازی تجربه خرید مشتریان خود از استراتژی های برندسازی صنعتی استفاده می نماید تا محصولات و خدمات خود را به شیوه ای بدون ریسک به مشتریان عرضه کند.


دومین خطر برندسازی صنعتی : برند سازی عملیات ماندگاری یک لوگو و یا یک نام تجاری ساده در ذهن مشتریان می باشد. البته ناگفته نمایند درست است وقتی افراد به برندی فکر می کنند آرم تجاری آن برند در ذهن آن ها نقش می بندد اما این نام و آرم تجاری نیست که معنی نام تجاری را برای مصرف کنندگان مشخص می نماید بلکه برند به یعنی تجربیات افراد و ادارک آنها از محصولات و خدمات می باشد و این همان نقطه تماس مشتریان با شرکت است و جالب است بدانید نقطه تماس مشتریان می تواند واحد فروش و یا واحد خدمات پس از فروش و یا هر کدام از دیگر واحد های سازمان باشد


سومین خطر برندسازی صنعتی : بوجود آمدن این فکر که تنها محصولات هستند که برند اند و نه شرکت. در بسیاری از سازمان ها دیده می شود که تنها محصولات آنها معنای برند را تداعی می کنند، آن ها تلاش می کنند که همه جوانب را پوشش دهند ولی نمی توانند ، اما اصل موضوع این است که محصولات برای خود یک برند دارند و سازمان نیز برندی جدای از محصولات برای خود دارد.


چهارمین خطر برندسازی صنعتی : بوجود آمدن این فکر که برندها خودشان از خودشان محافظت می کنند، اکثر افراد فکر می کنند که یک برند باید خودش از خودش حفاظت کند این درحالی است که یک برند مثل یک سرمایه است، همانطور که دیگر دارایی های شما نیاز به حفاظت دارد یک برند نیز به حفاظت نیازمند است.لازم است بدانید برای یک برند هر نوع تهدیدی از درون و بیرون می تواند وجود داشته باشد و شما باید همواره برای حفاظت از برند در مقابل هر گونه تهدید حاضر باشید.

مشاور برندسازی صنعتی   مشاوره برند سازی صنعتی 

 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

پنجمین خطر برندسازی صنعتی : وقتی در خصوص نشان تجاری خود و یا همان برند تصمیم گیری می کنید باید تحت عوامل بیرونی و یا همان مشتریان این تصمیمات را اتخاذ نمایید. هرگز فکر نکنید تصمیماتی را که در خصوص نشان تجاری می گیرید باید طبق عوامل درونی باشد، شاید آن طور که شما به برند خود نگاه می کنید مشتریان نگاه نکنند. شما می توانید با یک نظر سنجی از مشتریان متوجه شوید تصویری که آنها در ذهنشان از برند شما دارند چیست؟ و یا برند شما به چه چیزهایی احتیاج دارد و پس از این نظر سنجی به تدوین استراتژی برند خود بپردازید و سعی کنید آنچه را که نشان تجاری شما احتیاج دارد آگاهانه به برنامه استراتژی برند اضافه نمایید.


ششمین خطر برندسازی صنعتی : بوجود آمدن این فکر که عملیات برندسازی صنعتی فقط جهت بازاریابی تمرکز یافته می باشد، بیشتر افراد فکر می کنند که عملیات برندسازی صنعتی فقط جهت بازاریابی انجام می گیرید و در هنگام بازاریابی متمرکز قول هایی به مشتریان می دهند و مشتریان همواره منتظر انجام آن قول ها هستند و با توجه به دیدی که سازمانن از عملیات برندسازی صنعتی دارد در این موقعیت آمادگی انجام قول های خود را ندارد. به دلیل وجود خطرات ذکر شده در این مقاله هر سازمان باید ابتدا به توسعه برنامه استراتژی برندسازی خود بپردازد و به برند سازمانی خود همانند یک سرمایه نگاه کند و در حفاظت از آن کوشا باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۳
بهزاد عباسی

ثبت جهانی برند

مدرس ثبت جهانی برند    مدرس برند

مشاور مدیر عامل

ثبت جهانی برند اصطلاحی است که مترادف با دو واژه "جهانی سازی" و " تجاری سازی " برند می باشد. ثبت جهانی برند بر اساس قوانین سازمان تجارت جهانی WTO و توافقنامه Trips صورت می گیرد. تا به امروز بیش از 160کشور جهان موافقتنامه Trips را امضا نموده اند و ایران هنوز به این موافقتنامه بین المللی نپیوسته است . برخلاف سیستم مادرید که برای ثبت علامت تجاری در کشور هدف می بایست علامت تجاری ثبت سرزمینی ایران شده باشد ، در سیستم Trips نیازی به این کار نیست و مستقیما می توان علامت تجاری را در سوئیس به ثبت جهانی رسانید . این فرآیند در زمانی که برند ایرانی به هر علتی برای ثبت در داخل کشور با مشکلاتی مواجه باشد ، بیشتر به کار می آید و می توان فارغ از این مشکلات ، علامت تجاری را در سوئیس ثبت نمود .


ثبت جهانی برند به شما این اجازه را می دهد که از مشخصه ®استفاده نمائید و این جمله را به عنوان هویت سرزمینی برند درج نمائید . is a registered trademark in Switzerland” " ثبت جهانی به معنای ثبت برند در تمام کشورهای جهان نیست و اصطلاحی است که از فواید جانبی سازمان تجارت جهانی WTO می باشد. ثبت جهانی برای یک دوره 10ساله می باشد و درصورت تمایل صاحب برند می توان آن را در سال نهم برای یک دوره ده دیگر ثبت نمود . آمار کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد UNCTAD سوئیس نشان می دهد که بیشتر شرکت هایی که موفق به اخذ نمایندگی برندهای معتبر می شوند ، آن دسته هستند که دارای برند ثبت شده جهانی باشند . با توجه به محدودیت های سیستم مادرید “WIPO” که صرفا 90 کشور هدف صادراتی را تحت پوشش قرار می دهد ، سیستم Trips که به جنبه های تجاری مالکیت معنوی می پردازد مورد توجه WTO و کشورهای دنیا قرار گرفته است . بیش از 160 کشور جهان معاهده Trips را امضا نموده اند و این معاهده جزء لاینفک WTO می باشد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۲
بهزاد عباسی

اجلاس کشوری مشتری مداری     اجلاس نوین و مدیریت بازار     اجلاس مدیریت ارتباط با مشتری  بهزاد حسین عباسی 

اجلاس کشوری مشتری مداری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۳۳
بهزاد عباسی

مدرس مدیریت و رهبری   استاد مدیریت و رهبری   آموزش مدیریت و رهبری محتوای دوره

مشاور مدیریت و رهبری مشاوره مدیریت و رهبری

مشاور مدیریت و رهبری مشاوره مدیریت و رهبری

"رهبران زاده نمی شوند، بلکه ساخته می شوند و مراحل تکامل آن ها درست مثل هر چیز دیگری از طریق سخت

کوشی و تلاش فراوان است. این همان بهایی است که می بایست برای رسیدن به اهداف مان بپردازیم."

(وینس لومباردی)

رهبری چیست؟ (Leadership)

خصوصیات و وظایف رهبر

قابلیت های مهم برای رهبری

تئوری های نوین رهبری

سبک های رهبری

نقش های جدید رهبری

رهبری 360 درجه

رهبری استراتژیک

"رهبران زاده نمی شوند، بلکه سا خته می شوند"

چگونه شخصیت رهبری را در خود پرورش دهیم؟

ویژگی های مهم رهبران بزرگ

پایه و اساس رهبری

رمز رهبری

شخصیت رهبری​


باتوجه به تجربیات و تحصیلات شرکت‌کنندگان در دوره و نیازهای آموزشی مشترک آنان، سعی خواهد شد مباحث هر دوره " کاربردی و تخصصی" باشد و درضمن " مفاهیم نظری " نیز در حد نیاز مطرح گردد 


 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۳۲
بهزاد عباسی

تفاوت وظایف هیات مدیره و مدیر عامل

مشاور مدیر عامل    مشاوره مدیر عامل

مشاور مدیر عامل

یک سیستم موفق و موثر حاکمیت شرکتی برای اعضای هیات مدیره و مدیران چارچوبی را فراهم می‌آورد که نسبت به وظایف خود آگاه باشند و به آنها احترام گذارند.

یک سیستم موفق و موثر حاکمیت شرکتی برای اعضای هیات مدیره و مدیران چارچوبی را فراهم می‌آورد که نسبت به وظایف خود آگاه باشند و به آنها احترام گذارند.

وظایف و مسوولیت‌های هیات مدیره 

• یک شرکت تحت هدایت و رهبری اعضای هیات 

مدیره‌اش اداره می‌شود، سپس هدایت و رهبری از هیات مدیره به مدیر عامل و از مدیر عامل به مدیران ارشد به منظور مدیریت و سازمان‌دهی کارهای روزانه شرکت انتقال می‌یابد. به این ترتیب هیات مدیره به نمایندگی از سوی سهامداران شرکت، کار نظارت و کنترل انجام می‌دهند. 

• مهم‌ترین عملکرد هیات مدیره تصمیم‌گیری برای انتخاب و ارزیابی مدیر عاملی است که واجد شرایط و شایسته بوده و از لحاظ اخلاقی مورد تایید اعضا باشد. همچنین تیم مدیران ارشد توسط هیات مدیره منصوب و مورد تایید واقع می‌شوند.

• مدیران مجموعه‌ای از تجارب، دانش، داوری و قضاوت را برای شرکت با خود به همراه می‌آورند، به این ترتیب نباید تنها علایق خاص سهامداران را در امور شرکت مدنظر قرار دهند.

• در رفتار مدیران کارا همواره شک و تردید‌های سازنده وجود دارد، آنها قاطعانه پرسش‌های نافذی را مطرح می‌سازند، به دقت امور را وارسی کرده و در مورد فعالیت‌هایی که انجام می‌شود سوال می‌کنند و می‌خواهند اطلاعات درست و دقیق و پاسخ‌های صادقانه دریافت کنند، مدیران کارآ همواره تلاش‌های خود را در یک راستا یکپارچه می‌سازند و تعهد خود را نسبت به شرکت، برنامه و طرح‌های کسب و کار و همچنین ارزش‌های بلند مدت سهامداران آشکار می‌سازند. 

• به منظور نظارت بر عملکرد شرکت، هیات مدیره خود را محق می‌داند که روی نظر، گزارش‌ها و عقاید مدیران اجرایی، پیشنهاداتی که توسط وکیل شرکت مطرح می‌شوند، نظر حسابداران و دیگر افراد متخصص شرکت تکیه کنند. هیات مدیره باید پرسش‌هایی را مطرح سازد و پاسخ‌هایی در مورد ‌اینکه مدیران چگونه پروژه‌های شرکت را اداره می‌کنند دریافت کنند تا به این وسیله علاوه بر گزارش‌هایی که به هیات مدیره ارائه می‌شود از پیشنهادها و نحوه تصمیم گیری مدیران نیز آگاه گردند. همچنین هر زمان که هیات مدیره و کمیته آنها لازم دانستند می‌توانند از مشاوران مستقل نیز کمک بگیرند.

• اعضای هیات مدیره با برعهده داشتن نقش نظارتی خود به سهامداران و دیگر موسسان شرکت‌ این امکان را می‌دهند که از مدیران شرکت انتظار داشته باشند که سخت‌کوشانه و با قدرت روی کارها و فعالیت‌های جاری شرکت نظارت داشته باشند. اما آنها نباید انتظار داشته باشند که اعضای هیات مدیره با انجام دادن همان کارهایی که مدیر عامل و تیم مدیران ارشد انجام می‌دهند سطح مدیریت و اداره کسب و کار شرکت را کوچک و بی‌ارزش به حساب آورند.

• نقش نظارتی هیات مدیره علاوه بر انتخاب و نظارت بر کار مدیر عامل شرکت، طیف وسیعی از مسوولیت‌ها را شامل می‌شود که از جمله ‌این مسوولیت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 

برنامه‌ریزی برای رشد و توسعه مدیریت و جانشینی. 

درک، مرور و نظارت بر اجرایی شدن استراتژی و برنامه‌های شرکت. 

درک و تائید گزارش برنامه‌های سالانه و بودجه ‌این برنامه‌ها. 

تمرکز بر روی صداقت و شفافیت صورت‌ها و گزارش‌های مالی شرکت. 

مشورت با مدیران در رابطه با مسائل مهمی‌که در حال حاضر شرکت با آن مواجه شده است. هیات مدیره می‌تواند تجارب و نظرهای متعدد و وسیعی را در اختیار مدیران گذارد. 

بررسی و تایید عملکرد‌های مهم شرکت. 

نامزد کردن مدیران و اعضای کمیته‌ها و نظارت بر حاکمیت شرکتی موثر 

نظارت بر پیروی از قانون و مسائل اخلاقی 

نقش و مسوولیت‌های مدیر عامل و دیگر مدیران ارشد اجرایی

شیوه مدیریتی مدیر عامل و مهارت‌های رهبری او می‌تواند جایگاه کلی شرکت را مشخص کرده و به این ترتیب موفقیت یا شکست شرکت را در نهایت تعیین کند. مدیر عامل فرد محوری شرکت است که پیشرفت پروژه‌ها و استراتژی‌های شرکت را به منظور تعیین جهت‌گیری‌های کلی سازمان مدیریت کرده و منابع در دسترس را در جهت عملیاتی و اجرایی کردن ماموریت‌ها، چشم‌اندازها و اهداف هدایت می‌کند.مدیر عامل رابط بین بازار، تحلیل‌های سرمایه‌گذاری و رسانه با مدیر مالی شرکت است. مدیر مالی با همکاری مدیر عامل تلاش می‌کند تا در نتایج مالی و عملیاتی که برای شرکت منتشر می‌گردند همکاری کند. مدیر عامل اغلب مهارت‌های نرم را به کار می‌گیرد تا مهارت‌های سخت، به همین دلیل دیگر مدیران اجرایی باید شیوه‌های مدیریتی و مهارت‌های رهبری خود را با شیوه‌ها و مهارت‌های رهبری مدیر عامل هماهنگ سازند تا به این وسیله از همخوانی اهداف در شرکت اطمینان حاصل شود. نقش‌ها و مسوولیت‌های مدیر عامل و دیگر مدیران ارشد به شرح زیر است:

اداره شرکت. مدیر عامل و مدیر ارشد فعالیت‌ها و کسب و کار روزانه شرکت را اداره می‌کنند. بر اساس درک و فهم ‌اینکه چگونه شرکت فعالیت می‌کند و چگونه از طریق‌این فعالیت‌ها درآمد کسب می‌کند آنها اهداف استراتژیکی شرکت را همراه با گزارش‌های سالانه برنامه‌ها و بودجه شرکت که توسط هیات مدیره بررسی و مورد تایید قرار گرفته‌اند هماهنگ می‌سازند. 

برنامه‌ریزی استراتژیک. مدیر عامل و مدیر ارشد عموما نقش اصلی برای رهبری در برنامه‌ریزی استراتژیکی شرکت را دارند. آنها برنامه‌های استراتژیکی را تعریف کرده و نسبت به عملیاتی کردن آنها، اقداماتی را اعمال می‌کنند. 

تنظیم بودجه و برنامه سالانه عملکرد شرکت. 

 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

انتخاب مدیران شایسته و تاسیس ساختاری موثر برای سازمان. 

تشخیص ریسک‌های مدیریتی. 

شفافیت و افشا در تدوین گزارش‌های مالی. مدیر ارشد مسوول است که کلیه سیستم و گزارش‌های مالی شرکت را یکپارچه سازد، او همچنین باید یک زمان بندی دقیق به منظور ارائه گزارش‌های مالی شرکت تعیین کند. 

مدیرعامل و مدیر ارشد مسوول انجام فعالیت‌های شرکت بر اساس قوانین اخلاقی هستند. آنها نباید منافع شخصی خود را نسبت به منافع شرکت و سهامداران آن در اولویت قرار دهند. 

مدیر ارشد طی جلسه هیات مدیره نباید از مشغله کاری‌اش بگوید، بلکه باید درباره نتایج به دست آمده به حاضران توضیح دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۳۷
بهزاد عباسی

مدرس مربی گری برای مدیران   استاد مربی گری برای مدیران

مشاوره منابع انسانی   مشاور منابع انسانی 

مشاوره منابع انسانی

مفهوم، کاربرد و اهمیت مربیگری و منتورینگ 

ویژگی ها و شایستگیهای مربیان اثربخش

خودآگاهی نسبت به سبک، توانایی و عملکرد خود در حوز ه ی مربیگری 

آمادگیها و اقدامات اولیه پیش از شروع یک رابط ه ی مربیگری 

معرفی مراحل یک رابطه ی مربیگری و اصول و چالشهای هر مرحله: 

شروع رابطه و انتقال انتظارات مربی 

ارزیابی سطح شایستگی و انگیزش مخاطب 

تعیین اهداف مربیگری و توافق بر روی آنها 

 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

هدایت جلسات و گفتگوهای مربیگری 

طر ح ریزی و برنامه ریزی برای اقدامات توسعه ای 

ارزیابی، بازنگری و اصلاح رویه ها و برنامه های مربیگری، و یادگیری مربی از تجاربش 

مربیگری در تیمها 

نحو ه ی استفاده از آموز ه های دوره و تداوم یادگیری در حوز ه ی مربیگری​

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۱۴
بهزاد عباسی

ایجاد بستر مناسب برای بازاریابی خصوصی سازی

مشاور فروش    مشاور بازاریابی خصوصی سازی

مشاور فروش

تهران - ایرنا - مشاور رییس کل سازمان خصوصی سازی گفت: نمایشگاه بورس، بانک و بیمه کیش یکی از فضاهایی است که می تواند به تحقق هدف واگذاری ها در سازمان خصوصی سازی کمک کند زیرا از این طریق امکان بازاریابی برای سازمان فراهم می شود.

ایجاد بستر مناسب برای بازاریابی خصوصی سازی

به گزارش روز شنبه ایرنا، جعفر سبحانی با اشاره به حضور این سازمان در نخستین نمایشگاه بین المللی بورس، بانک، بیمه، افزود: هنوز برنامه های شرکت برای حضور در نمایشگاه کیش نهایی نشده ولی قطعا از فضای ایجاد شده در راستای اهداف سازمان استفاده خواهیم کرد. 

وی افزود: با توجه به اینکه این نمایشگاه فضای مناسبی برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی ایجاد می کند و سازمان خصوصی سازی هم به عنوان دستگاهی که وظیفه واگذاری شرکت های دولتی را در دستور کار دارد، قطعا برای تحقق اهداف سازمان برنامه ریزی خواهیم داشت. 

سبحانی با مثبت ارزیابی کردن فضای نمایشگاه بورس، بانک، بیمه و سرمایه، تصریح کرد: از همه فضاهایی که به جلب سرمایه کمک می کند، استفاده می کنیم تا شرکت ها را در معرض دید افرادی که پتانسیل خرید دارند، قرار دهیم. 

مشاور کل سازمان خصوصی سازی با تاکید بر استفاده از فضای نمایشگاه، گفت: نمایشگاه سرمایه، بانک و بیمه کیش یکی از آن فضاهایی است که می تواند به هدف واگذاری ها در سازمان خصوصی سازی کمک کند تا از این طریق امکان بازاریابی را برای سازمان فراهم شود. 

برای مشاوره با ما تماس بگیرید

مدرس اصول و فنون مذاکره 

استاد اصول و فنون مذاکره 

تدریس اصول و فنون مذاکره 

سخنران اصول و فنون مذاکره 

آموزش اصول و فنون مذاکره

دوره اصول و فنون مذاکره


 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی


 بهزاد حسین عباسی

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104


وی ادامه داد: در این نمایشگاه طرح مسائل خصوصی سازی را به شکل نشست های تخصصی در دستور کار داریم، ضمن آنکه عمده افرادی که شرکت می کنند سرمایه گذاران داخلی و خارجی هستند و تلاش می کنیم از قبل این موضوع در بحث خصوصی سازی حضور بیشتر آنها را داشته باشیم. 

یادآور می شود، ‫نخستین نمایشگاه بین المللی بورس، بانک، بیمه و سرمایه و ششمین نمایشگاه معرفی فرصت های سرمایه گذاری کشور 29 مهر تا 2 آبان در جزیره کیش برگزار می شود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۴۷
بهزاد عباسی

مذاکرات تجاری و فنون مذاکره

مدرس اصول و فنون مذاکره   مدرس مذاکره  تدریس مذاکره 

مدرس اصول و فنون مذاکره مدرس مذاکره تدریس مذاکره

مدرس اصول و فنون مذاکره

مقدمه:

مدیران در انجام وظایف خویش نقش های متعددی را ایفا می کنند. نقش هدایت، دیده بانی، تشریفات، ترویج و نقش های دیگر که طبیعت کار آن ها است. مذاکره نیز یکی از نقش های بسیار مهمی است که مدیران بخش قابل ملاحظه ای از وقت خود را به آن اختصاص می دهند. مذاکره با بانک به منظور تامین منابع مالی مورد نظر سازمان، مذاکره با فروشندگان مواد اولیه و قطعات مورد نیاز برای تولید، مذاکره با خریداران عمده و کارفرمایان طرف شرکت به منظور فروش محصولات، مذاکره با مسئولان دولتی برای دریافت تسهیلات لازم و احیانا استفاده از فرصت های مطروحه و همچنین مذاکره با سهامداران به منظور جلب همکاری آن ها همه تلاش هایی هستند که مدیران به قصد توفیق و حصول نتیجه، وقت زیادی از خود صرف آن می کنند(فیشر ویوری، 18)

علاوه برمدیران شرکت کارمندان بخش فروش و ارائه دهندگان خدمت نیز برای موفقیت در امر فروش نیاز به آگاهی از روش ها وفنون مذاکره دارند. ارائه خدمات بیشتر به مشتری ها و طرف مقابل در مذاکرات تجاری توسط برقراری تعامل سازنده ومثبت با آنها و از طریق ارتباط موثر امکان پذیر می باشد. شما به عنوان یک مذاکره کننده نقطه ارتباط مشتری با کمپانی وسازمان هستید پس به عنوان منبع اصلی برقراری ارتباط کمپانی با مشتری نحوه برقراری ارتباط شما با طرف مقابل اهمیت زیادی دارد و در واقع می توان گفت که این مهم ترین کار یک کارمند بخش فروش، مدیر و به طور کلی یک مذاکره کننده می باشد(ایونسون، 1380، صص 73-72) این گزارش دارای دو قسمت می باشد که در قسمت اول به شرح وتعریف مذاکره، انواع مذاکره کننده و مراحل مذاکره می پردازیم. در قسمت دوم تعدادی از تکنیک های ارتباطی موثر مانند ارتباطات کلامی، ارتباطات غیر کلامی و...   در مذاکرات تجاری و برخود با مشتری ارائه می شود. 


تعریف مذاکره:

برای مذاکره در کتاب ها ومقالات تعریف های مختلفی ذکر شده است. به طور کلی می توان گفت که به دلیل تنوع در ارتباطات میان افراد تعریف های متعددی برای مذاکره ارائه شده است. در این جا به بیان تعدادی ازتعاریف مذاکره می پردازیم :

1 – مذاکره نوعی ابزار ارتباطی بین دو طرف است که به منظور نیل به توافق در باره منافع مشترک و در عین حال متضاد به کار گرفته می شود(فصلنامه مطالعات مدیریت، 1378، ش 21و22، ص20)

2 - مذاکره نوعی ابزار ارتباطی بین دو طرف برای نیل به توافق پیرامون نیازها و نظرات متفاوت است(همان، ص19 ) 

3 – مذاکره یک ابزار اساسی است تا شما آنچه را که می خواهیداز دیگران به دست اورید(حیدری، 1370، ص1)

4 – مذاکره فرایند دست یابی به تصمیم مشترک از طریق مفاهمه است(مجله تدبیر، 1374، ش51، 82) 

5 – در فرهنگ لغت انگلیسی مذاکره تلاش و کوشش جهت نیل به توافق بین دو نفر یا بیشتر از دو نفر است در صورتی که افراد شرکت کننده در مذاکره دارای حق وتو می باشند(سناف، 2008، ص 1) 

برای مشاوره با ما تماس بگیرید

مدرس اصول و فنون مذاکره 

استاد اصول و فنون مذاکره 

تدریس اصول و فنون مذاکره 

سخنران اصول و فنون مذاکره 

آموزش اصول و فنون مذاکره

دوره اصول و فنون مذاکره


 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی


 بهزاد حسین عباسی

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

انواع مذاکره کنندگان :

در اکثر متون مختلف مذاکره کنندگان به سه دسته تقسیم می شوند:ملایم، سخت و اصولی. مذاکره کننده ملایم خواستارآن است که از برخورد های شخصی پرهیز کند لذا به سادگی به امتیاز دادن می پردازد تا نیل به توافق را هموار سازد. وی دنبال دست یابی به یک راه حل دوستانه است. لذا غالب اوقات خود را در وضعیتی می بیند که در سوء استفاده قرار گفته و احساس تلخی را نصیب خودکرده است. 

مذاکره کننده سرسخت هر موقعیتی را به عنوان جدال خواست های طرفین می بیند که در این درگیری و تقابل، طرفی که مواضع افراطی تر اتخاذ کند و بیشتر ایستادگی کند نتیجه بهتری خواهد گرفت. مذاکره کننده سرسخت می خواهد پیروز شود با این وجود نتیجه کارچنین شخصی اغلب منجر به ایجادپاسخی به همان میزان سخت وخشن می شود که او را مایوس می کند و نیروی او را ازبین می برد و برروابط وی با طرف مقابل لطمه می زند. 

راه سومی هم برای مذاکره وجود دارد. راهی که نه سخت است و نه ملایم بلکه هم سخت است و هم ملایم. این روش روش مذاکره اصولی ست. روش مذاکره اصولی این است که بایستی در مورد موضوعات بر اساس شایستگی و قدر واعتبار آن ها تصمیم گرفت نه از طریق چک وچانه زدن و پای فشردن بر روی آن چه که هریک از دو طرف می گوید که می کند یا نمی کند. روش مذاکره اولی به شما می گوید که هر جا امکان دارد به دنبال منافع متقابل باشید و هر جا که منافع شما در تضاد قرا می گیرد شما باید مصرا به دنبال آن باشید که نتیجه و حاصل مذاکره مبتنی بر نوعی معیار منصفانه، مستقل از اراده وخواست هر یک از طرفین باشد. روش مذاکره اصولی در مورد شایستگی ها سخت است و در مورد مردم ملایم. این روش از هیچ نوع حیله و نیرنگ ویا هیچ نوع وضع حالت بخصوصی بهره نمی گیرد. مذاکره اصولی به شما نشان می دهد که چگونه آنچه را که استحقاق آن را دارید بدست آورید و در عین حال آراسته ومحبوب ونجیب باشید. روش مذاکره اصولی به شما این توان را می دهد که جانب انصاف را رعایت کنید و در همین حال شما را در برابر کسانی که درصددند از منصف بودن شما بهره برداری کنند مصون ومحفوظ می دارد(حیدری، 1370، صص 3-2) 


در ادامه این بحث به بیان تعدادی از خصوصیات یک مذاکره کننده موفق می پردازیم :                                          

- متفکر و سریع الانتقال

- قدرت ارتباط با دیگران

- تحلیل گر و پرسش گر

- هدف مندی سازمانی ونه خود بینی

- شکیبا و خونسرد

- انسانی مودب و موقر

- خوش مشرب و خوش اخلاق


راهبردهای اساسی درمذاکره:

راهبردهای مذاکره را به سه دسته کلی می توان تقسیم کرد:اول برد – برد؛ دوم برد – باخت و سوم باخت -  باخت. در استراتژی اول، فرایند مذاکره به نحوی طی می شود که هر دو طرف از نتایج آن منتفع شوند و خود را برنده مذاکره تلقی نمایند. در استراتژی دوم، یکی از طرفین فرایند مذاکره از فرایند مذاکره بهره مند می شود اما طرف مقابل احساس خسران و زیان می کند. در استراتژی سوم، هیچ یک از طرفین از انجام مذاکره نفعی نمی برد و در واقع هردوطرف احساس باخت می کنند. 

بهترین استراتژی مذاکره، استراتژی برد – برد است که البته خیلی هم آسان نیست فرایند مذاکره را به نحوی اداره نمود که طرفین برنده باشند، به ویژه وقتی که وضعیت بحرانی شود و حساسیت نسبت به موضوع افزایش یابد وطرفین به جای برخورد عقلایی ومنطقی با موضوع به نحو احساسی برخورد کنند. در این استراتژی طرفین به نیازهای یکدیگر توجه دارند ودر کلیه مراحل مذاکره به این نکته عنایت دارند که این توافق چه نفعی برای طرف مقابل در پی خواهد داشت. البته ممکن است این سوال مطرح شود که اگر ما در مذاکره برنده باشیم استراتژی برد – باخت، خیلی هم چیز بدی نیست و تا وقتی که منافع ما تامین باشد بردن یا باختن طرف مقال چندان اهمیتی برای ما نخواهد داشت. 

در پاسخ به این پرسش می توان گفت که بازنده، بیکار نخواهد نشست و در فکر تلافی وجبران خسارت خود خواهد بود و این تلافی ها ممکن است برد موقت ما را به باخت دائم مبدل  سازد. به عنوان مثال می توان به اعتصاب کارکنان کنترل ترافیک هوایی اشاره کرد که در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان در آمریکا اتفاق افتاد. برخورد ریگان با اعتصاب کنندگان به گونه ای بود که منجر به شکست اعتصاب گردید و نتیجه به نفع ریگان اعلام شد اما این برد اولیه در نهایت به باخت تبدیل شد. در پی اعتصاب این افراد، کارگران زیادی شغلشان را از دست دادن و اتحادیه ای که در ان عضویت داشتند، منحل شد و مردم از دریافت خدمات به موقع محروم شدند و بدیهی است که در این میان نمی توان ریگان را یک برنده به حساب آورد(فصلنامه مطالعات مدیریت، 1378، ش 21و22، صص 29-28)

 از بعد مشتری مداری نیز این امر قابل تامل است چرا که اگر ضرر وزیانی به مشتری وارد آید مشتری دوباره به سراغ شرکت ما نخواهد آمد و در واقع بازنده اصلی ما هستیم(سناف، 2008، ص2)


سبک های مذاکره:

سبک مذاکره در هر کشور از ویژگی های فرهنگی آن کشور است. بنابراین به تعداد فرهنگ های گوناگون سبک های مذاکره وجود دارد و به سختی می توان به شناخت دقیقی از این گوناگونی ها دست یافت. بااین وجود به چند مورد از طبقه بندی های بسیار کلی در این زمینه اشاره می کنیم:


1-    سبک کل گرا در مقابل سبک مرحله به مرحله :

در سبک کل گرا، مذاکره کننده دارای دیدی کلی نسبت به موضوع است و می کوشد تا موضوع را به صورت یک کل منسجم د نظر آورد ودر مورد جنبه های اساسی و عمومی آن با طرف مقابل به توافق برسد. در مقابل عده ای علاقه مندند تا فرایند مذاکره را به صورت مرحله به مرحله پیش ببرند. در چنین وضعیتی طرفین، موضوع رابه اجزایی تقسیم می کنند ودر هرمرحله به طور جداگانه به یکی از آن اجزا می پردازند و پس ازتوافق در مورد یک مرحله به مرحله بعدی می رسند مانند آمریکایی ها(فصلنامه مطالعات مدیریت، 1378، ش21و22، ص29)

تحقیقات نشان می دهد که چینی ها بیشتر به سبک کل گرا گرایش دارند و به دیدن کل علاقه مندند و ترجیح می دهند اجزای سازنده موضوع را با هم ترکیب کنند و آنان رادر غالب یک کل واحد به نحوی بررسی نمایند که همه اجزا دررابطه ای هماهنگ با یکدیگر قرار گیرند. به این ترتیب چینی هازمانی در باره یک قراداد به توافق می رسند که کل آن رابه عنوان یک مجموعه واحد به خوبی ادراک کرده باشند. پس ازاین زمان است که می توان به توافق های جزیی وکم اهمیت تر بپردازند. به نظر چینی ها مهم این است که در باه کلیات و جنبه های عمومی، توافق حاصل شود و به همین دلیل رسیدگی به امور جزیی به جلسات بعدی واگذار می گردد. شاید این بستگی دارد به فرهنگ چینی ها که از برخورد ها و تضاد ها گریزان هستند(کیرک برید، 1988، ص 7)

 در روش کل نگر لازم است که در باره اصول کلی توافق به عمل آید ولذا ابتدا یک چارچوب کلی برای مذاکره تعیین می شود و وقتی طرف مقابل در مورد اصول کلی موافقت کرد دیگر به وی اجازه داده نمی شود تا از چارچوب تعیین شده فراتر رود. یکی از محققین که درباره سبک مذاکره چینی ها تحقیقاتی انجام داده است چنین می نویسد:غربی ها پافشاری چینی ها در مورد تعیین چارچوب کلی را، چندان مهم تلقی نمی کنند و به آسانی بر سر اصول کلی به توافق می رسند و به علت همین توافق آسان است که در روند مذاکره به سادگی مزایایی را ازدست می دهند(پای، 1982، ص42)


2-سبک مصالحه در مقابل مواجهه :

در سبک مصالحه یا سازگاری، طرفین مذاکره سعی دارند ارتباطات میان خود را به نحوی تنظیم کنند که به تضاد ومواجهه منجر نشود ودر مجموع، برای هماهنگی و سازش با طرف مقابل، ارزش زیادی قائل هستند. کسانی که به این سبک معتقدند از برخورد با طرف مقابل پرهیز می کنند و چنان چه احساس کنند طرف مقابل از تاکتیک های مواجهه و برخورد استفاده می کنند بسیار ناراحت می شوند. سبک مذاکره چینی ها را می توان در زمره این طبقه بندی به حساب آورد. 

پیروان سبک مواجهه و برخورد از مصالحه وسازش روی گردانند. فرایند مذاکره را محملی برای احقاق حق خود قلمداد می کنند و از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود بهره می گیر ند و به طور کلی پیروان این سبک کسی را که به دنبال سازش با طرف مقابل باشد، فردی ترسو ضعیف و بی ارزش می شمارند(فصلنامه مطالعات مدیریت، 1378، ش21و22، ص30)


3 – سبک اغوا گرانه 

در این سبک طرفین مذاکره سعی می کنند چارچوب فکری یکدیگر را مورد شناسایی قرار دهند و با مطرح کردن اطلاعات، پذیرفتن اشتباهات و گاه ابراز سخنانی اغوا کننده، حریف  را به قبول نظزات خود ترغیب نمایند. از جمله کشور هایی که درکاربرد سبک اغوا گرانه عمومیت بیشتری دارد کشور برزیل است. چند تن از پزوهشگران در باره سبک مذاکره برزیلی ها به تحقیق پرداختند و چنین نتیجه گرفته اند که برزیلی ها در مذاکرات خود از روش های متنوعی بهره می گیرند : از جمله این که با طرح سخنان خوشایند و مطبوع طرف مقابل رامورد لطف قرارمی دهند و با موجه جلوه دادن خود، در جهت حصول توافق تلاش می ورزند. چنان به نظر می رسد که برزیلی ها از روش های مدیریت بر مبنای اثر گذاری بر طرف مقابل و به ویژه از شیوه های خاص طرف توجه قرار گرفتن به خوبی آگاهند. منظور از این شیوه ها این است که فردکاری می کند تا دیگران او را خوب و مثبت ارزیابی کنند و از این رو، فرد می کوشد تا به صورت منفی و ناخوشایند در نظر دیگران ظاهر نشود و بر آن ها اثر مثبت بگذارد. برزیلی ها بسیار پر حرف هستند واز روش های غیر کلامی نیز بسیار کمک می گیرند و خلاصه با جلوگیری از برخورد و تضاد واجتناب از تعارض، برای ترغیب حریف به قبول پیشنهادشان تلاش می ورزند(همان، ص33)


مراحل مذاکره:

1 – ایجاد رابطه

نخستین قدم در مذاکره، رابطه سازی بین طرفین مذاکره است. در فرهنگ های مختلف برای این مرحله از مذاکره امتیازهای متفاوتی در نظر گرفته می شود. مثلا ژاپنی ها برای برقراری رابطه اولیه نسبت به آمریکایی ها اهمیت زیادی قائل هستند(فصلنامه مطالعات مدیریت، 1378، ش21و22، ص22)

2 – تبادل اطلاعات

کسب اطلاعات در مورد مذاکره به ما کمک می کند با قدرت بیشتری به فرایند مذاکره وارد شویم. هر قدر قبل از نشستن بر سر میز مذاکره، اطلاعات ببیشتری درباره سازمان و نحوه مدیریت طرف مذاکره، انگیزه طرف مذاکره، میزان قدرت فرد مذاکره کننده در مورد سازمان متبوعش، تغییرات اخیر در سازمان وی وتحوات احتمالی آتی قابل پیش بینی، معیارهای اقتصادی وسایر معیارهای مرتبط با ماهیت موضوع مذاکره به دست آوریم، سهم ما درسایر موارد مذاکره بیشترمی شود. فقدان اطلاعات در مذاکره سبب ضعف ما خواهد شدو گاهی نیز به از دست رفتن منافع حیاتی ما منجر می شود. به طور کلی منظور از تبادل اطلاعات عبارت است از بیان وضعیت و نیازهای یک طرف و درک وضعیت ونیازهای طرف مقابل(همان، ص24)

3 – ترغیب 

ترغیب عبارت است از اعمال نفوذ بر فرد یا گروه به منظور انجام دادن یک کار خاص. در ترغیب طرفین سعی می کنند بر قبولاندن نظرات خود به طرف مقابل، در او نفوذ کنند(همان، صص25-24)

4 – توافق

مرحله نهایی مذاکره توافق واحتمالا عقد قرارداد است. موفقیت در این مرحله به معنای پایان موفقیت آمیز مذاکره است(همان، ص25)


  چند نکته در مورد مذاکرات بین المللی فروش:

   - روس ها معروفند به:    let me chek))     

( یعنی در مورد هر چیزی صحبت کنید و توافق کنید می گویند بگذارید چک کنم و بعد می گویند متأسفانه قبول نکردند ) 

 - در ژاپن همیشه قبل از شروع مذاکرات در محل حاضر شوید. 

 - ولی در امریکای لاتین سر وقت بودن امتیازی محسوب نمی شود. 

 - در آلمان سر میز مذاکرات به کسی کارد و چنگال ندهید، به اعتقاد آلمانی ها این امر دوستی ها را از بین میبرد. 

 - در ایتالیا به کسی دستمال هدیه ندهید. 

 - در تایوان و چین هرگز به شخصی ساعت دیواری ( به عنوان کادوی تبلیغاتی ) هدیه ندهید، زیرا این امر علامت قطع ارتباط است. 

 - در اسپانیا هیچگاه از بیمه عمر صحبت نکنید. 

 - در هنگ کنگ نباید به کسی گل سفید تعارف کرد. 

 - در فرانسه استفاده از گل زرد علامت پیمان شکنی است. 

 - در مکزیک از رنگ زرد در لباس پوشیدن استفاده نکنید. 

 - در مالزی رنگ سبز، علامت مرگ است. 


نکاتی مفید جهت برقراری یک مذاکره تجاری موفق :

1 ) هنگام مذاکره و صحبت با طرف مقابل سعی شود که از جملات مثبت و یا به عبارتی جملاتی که تداعی کننده همکاری باشد استفاده کنید. عباراتی مانند «بیایید با هم کار کنیم» یا «شما ممکن است علاقه مند باشید به... ». 

2 ) سعی کنید که قبل از شروع مذاکره اهداف مورد نظر خود ویا سازمان را بر روی یک برگ کاغذ نوشته و آن ها را اولویت بندی کنید. 

3 ) تعیین و مشخص کردن موانع و عواملی که باعث می شود مذاکره به صورت موفق به پایان نرسد مهم می باشد. بنابراین در طول جلسه باید به این نکته توجه داشته باشیم تا ازارائه راه ها و پیشنهاداتی که باعث به بن بست رسیدن مذاکره می شود جلوگیری کنیم(ادوارد، 2007، ص1)

4 ) یک مذاکره کننده موفق حواس خود را به دقت بر آنچه گفته می شود و چگونگی گفته شدن آن متمرکز می کند. گوش دادن موثر، طرف مقابل را به بیان کامل تر مواضع خود ترغیب می کند. با اطلاع بهتر از مواضع طرف مقابل شما می توانید با سهولت بیشتری در جهت کسب نتایج مطلوب خود مذاکره کنید. 

5 ) آنچه از گفتار طرف مقابل درک کرده اید را با عیاراتی مثبت و از دیدگاه او تکرارکنید چراکه پیامی که در یافت می شود الزاما همان پیامی نیست که مقصود وهدف طرف مقابل است(مجله تدبیر، 1374، ش 51، ص82)


در ادامه این بحث به بیان تکنیک های ارتباطی موثر درمذاکرات تجاری وبرخورد با طرف مقابل می پردازیم. 

ارتباطات کلامی :

کلمات در پیامی که به دیگری منتقل می کنید تاثیر فراوانی دارد. در محیط کار، شما نماینده وسفیر کسب وکارتان هستید و باید کلماتی را انتخاب کنید که نشان دهنده شخصیت کمپانی تان باشد. توجه به نکات زیر هنگام مذاکره و سخن گفتن با مشتری در برقراری ارتباط موثر به شما کمک خواهد کرد. 

الف) کلمات مناسبی انتخاب کنید

1-    پیش از لب به سخن گشودن کمی فکر کنید و کلمات قابل فهم بکار ببرید. 

2-    وقتی با مشتری صحبت می کنید که هیچگونه آشنایی با شرکت یا سازمان ندارد استفاده از کلمات مناسب کمک شایانی به برقراری ارتباط خواهد کرد(ایونسون، 1380، ص72)

3-    وقتی بین استفاده از دولغت مترادف مردد می شویدهمواره از لغات ساده تراستفاده کنید(همان، ص78)

4-    سعی کنید کلمات دقیق روان و پرمحتوا انتخاب کنید. مثلا به جای استفاده از کلمات پر زرق و برق، ناگهانی وتغییر پذیر می توانید به ترتیب از کلمات جالب سریع و متغیر استفاده کنید(قربانی، 1382، صص162-161)

ب) علاوه بر انتخاب کلمه مناسب به لحن ونحوه بیان نیز دقت کنید

1-    درهنگام صحبت کردن با مشتری ناراضی، از لحن جدی وکمک کننده استفاده کنید

2-    در هنگام سوال کردن ازمشتری ازلحنی مشتاقانه استفاده کنید، لحنی که نشان دهد واقعا به شنیدن پاسخ سوالتان علاقه دارید( ایونسون، 1380، ص72)

    ج)از کلمات گرم ومثبت استفاده کنید

کلماتی که حالت مثبت واطمینان بخش دارند تداعی کننده یک برخورد مثبت واحترام آمیز برای مشتری است. عباراتی نظیر«بله!بسیار خوشحال خواهم شد که این کار را انجام دهم» پیامی برای طرف مقابل ارسال می کند که حاکی از خوشحالی و علاقه مندی شما برای کمک کردن به طرف مقابل باشد(همان، ص73)

     د) واضح و روشن سخن بگویید. 

سعی کنید کلمات را به شکل درست ورسمی بیان کنید. به جای عبارت«چی می خوای؟»از جملات «چه چیزی می خواهید سفارش دهید؟» ویا «چه کمکی از دست من برمی آید» استفاده کنید(همان، ص79)


 چگونگی  پرسش در مواجهه با مشتری و مذاکرات تجاری:

در هنگام برقراری ارتباطات کلامی و سخن گفتن با مشتری آشنایی با روش های طرح سوال و فنون پرسش کردن می تواند نقش یک سلاح قوی برای برقراری ارتباط با مشتری را ایفا کند. 

فروشنده با استفاده از طرح سوال مناسب می تواند مشتری را به پاسخ وادار کند تا این که :به ارزیابی اوبپردازد، نیاز های او را تشخیص دهد، علاقه خود را به مشتری نشان دهد و در نهایت با شناخت هرچه بیشتر مشتری برای متقاعد کردن او اقدام کند(قربانی، 1383ص99)


انواع روش های طرح سوال:

الف) سوالات باز(open questions)

سوالاتی که دارای یک جواب مثبت یا منفی نباشند. از سوال باز برای شروع صحبت استفاده کنید. سوالات باز مشتری را به صحبت وا می دارد و بهترین راه برای درک نیاز های مشتری است. در خدمت شما هستم چه امری دارید ؟چه خدمتی می توانم برای شما ارائه کنم ؟ و... نمونه‌های از سوالات باز هستند(بلوریان تهرانی، 1379، ص173)

ب) سوالات بسته (closed questions)

سوال بسته مشتری را محدود می نماید که پاسخ بلی یا خیر بدهد. به عبارت دیگر برای پاسخ گویی به این گونه سوالات کافی است که یکی از چند گزینه را انتخاب کنید. نمونه هایی از سوالات بسته عبارت اند از : چایی میل دارید یا قهوه؟ آیا مایلید که یک حساب در این شعبه باز کنید؟(همان، ص174) 

ج) سوالات هدایت کننده (leading questions)

سوالاتی که در عین سوالی بودن مشتری را نیز به انتخاب گزینه خاصی که مورد نظر فروشنده یا مذاکره کننده است ویا بیشترین منافع را برای او تامین می کند هدایت می نماید. برای پولتان احتیاج به یک حساب قرض الحسنه دارید این طور نیست؟ شما به ارزش پول معتقدید غیر از این است؟ همیشه منطقی است که بهترین محصول را بخریم این طور نیست؟(قربانی، 1383، ص 100)


ارتباطات غیر کلامی:

افزون بر مباحث کلامی در ارتباطات عوامل دیگری نیز در برقراری یک ارتباط موثر تاثیر گذارهستند که ارتباطات غیر کلامی نامیده می شوند. ارتباطات غیر کلامی که به زبان بدن (Bady  Language ) معروف است شامل ژست ووضع بدن(Gesture )، فواصل میان فردی، لبخند، شیوه های دست دادن و ارتباط چشمی (Eye Contact) می باشد. 

در ابتدای مذاکره وسخن گفتن با مشتری قبل از این که شروع به صحبت کنید سیگنال هایی از طرف شما به طرف مقابل روانه می شود و به نوعی شروع به صحبت می کند. از آنجا که ارتباطات کلامی نیمی از انتقال پیام را دربرخورد های چهره به چهره (face to face) شامل می شود، آگاهی و رعایت آن ضرورتی انکار ناپذیرآست(بیورسث، 2007، ص1)

1)    ژست و وضع بدن

وضع و حالت بدن از مهمترین مواردی است که مردم با آن توجه می کنند. طرز قدم برداشتن، ایستادن ونحوه نشستن افراد پشت صندلی مبین وضعیت روانی فرد می باشد. علاوه بر این در مورد وضع بدن لازم است بدانیم که وضع بدنی وجسمانی باز(ژست ووضع بدنی باز حالتی است که در آن دست ها وپاها کشیده وصاف است و به طور کلی چهره ووضع بدنی به سمت طرف مقابل بوده و نشان دهنده توجه به شخص مقابل است)این پیام را برای مشتری در پی دارد که آماده برقراری ارتباط با او هستید(همان، ص2)

رعایت نکات زیر در هنگام راه رفتن و ایستادن نشان دهنده اطمینان خاطر و اعتماد به نفس شما درمقابل مشتری است:

1-    سعی کنید در هنگام راه رفتن بدن صاف و گردن راست باشد 

2-    هماهنگی قدم ها را رعایت کنید و از کشیدن قدم ها روی زمین خودداری کنید(انزلی، 1370، ص680)

3-    هنگام ایستادن دست ها باید کشیده وصاف باشد، شکم به داخل، شانه ها رو به عقب وسر رو به بالا قرار گیرد(بیورسث، 2007، ص1)

به هنگامی که با مشتری به صحبت می نشینید همیشه روبروی مشتری قرار بگیرید وهرگز به پشتی صندلی تکیه نکنید. تکیه دادن به پشتی صندلی می تواند بی تفاوتی شما را به نمایش بگذارد. نکته مهم این است که افراد تحت تاثیر زبان تن افرادی که با آنها حرف می زنند قرار می گیرند. وقتی راست وقائم می نشینید، به جلو متمایل می شوید وبه پیرامونتان توجه دارید سبب می شود که مشتری به این نتیجه برسد که آنچه به او انتقال می دهید بسیار مهم است. 

2)    فاصله :

ادوارد حال یکی از متخصصین انسان شناسی در یک مطالعه مقدماتی بر روی اثرات فاصله در هنگام برقراری ارتباط، چهار بعد یا منطقه ازابعاد فضای اطراف بدن را تشخیص داده است. این مناطق عبارت اند از:منطقه صمیمی، شخصی، اجتماعی و عمومی. شما در حین برقراری ارتباط با مشتری یا طرف مذاکره می توانید با دستکاری این فاصله ها سرعت تشکیل روابط گرم وصمیمانه خود را افزایش دهید وبر عمق آن ها بیافزایید(لوئیس، 1380، ص147). 

 عوامل داخلی و خارجی زیادی در تایید فاصله بین افراد مختلف تاثیرگذاراست. میزان آشنایی(هرچه روابط گرم تر باشدفاصله در هنگام ایستادن کمتر خواهد بود)، شخصیت(افراد درون گرا سعی می کنند بین خود و دیگران بیشتر از افراد برون گرا فاصله ایجاد کنند) ملیت وزمینه اخلاقی(هنجارها وانتظارات فرهنگی در برخورد های افرادبا یکدیگر تاثیر بسزایی دارد)از عوامل مهم در تعیین فاصه می باشد(همان، ص142)

فواصل میان فردی به گروه های زیر طبقه بندی می شود:

الف- فاصله صمیمی (زیر 45 سانتی متر)

مخصوص فعالیت هایی مانند عشق ورزی، هم آغوش شدن با نزدیکان در دیدو بازدید است. افراد فقط به همسر، بچه ها ووالدین و دوستان بسیار نزدیک خود اجازه می دهند که به این منطقه وارد بشوند. دقت کنید که ناخواسته حریم خصوصی کسی را موردحمله قرار ندهید. وارد شدن به حریم خصوصی افراد به خصوص در فرهنگ های مختلف سبب می شود که طرف مقابل تحت تاثیر قرار گیرد وبرانگیخته شود. 

ب - فاصله شخصی نزدیک (45 تا 75 سانتی متر)

معمولا دوستان نزدیک به این منطقه می توانند وارد شوند. افراد به شیوه های مختلف از منطقه شخصی خود محافظت می کنند. شخص با استفاده از ژس وحالت بدنی بسته مانندروی هم گذاشتن پاها، یا روی سینه گذاشتن دست ها سعی می کند که از مداخله و ورود ناخواسته دیگران به قلمرو شخص خود محافظت کند. 

ج -  فاصله شخصی دور (75 تا 120 سانتی متر)

در کشور های غربی اقایان ترجیح می دهند در هنگام صحبت کردن با دوستان نه چندان نزدیک خود، همکاران وهمسایه ها آنان را در این فاصله نگه دارند. 

د -  فاصله اجتماعی نزدیک (120 تا 210 سانتی متر)

از این منطقه درهنگام برخورد با بیگانگان و دربرخورد های غیرشخصی استفاده می شود. 

ه - فاصله اجتماعی دور (2. 1 تا5. 2 متر)

فاصله ای است که در آن معمولا معلمین هنگام صحبت کردن در مقابل گروهی از دانش آموزان یا دانشجویان از آن استفاده می کنند. همچنین این فاصله برای جلسات مهم ونسبتا شخصی، بحث ها، تبادل افکار و... مناسب است. 

و‌-    فاصله عمومی (5 تا 7 متر)

در این فاصله ترجیحا معلمین، اساتید وسخنرانان که در مجالس بزرگ وگسترده سخنرانی می کنند قرار می گیرند. حفظ این فاصله توسط سخنرانان واساتید اعتبار واقتدار به همراه دارد(لوئیس1380، صص 159-148)

همان طور که بیان شد آگاهی و شناخت از انواع فاصله، در هنگام برقراری ارتباط باعث ایجاد یک ارتباط موثر ومفید با طرف مقابل خواهد شد. حال این سوال مطرح می شود که بهترین ومناسب ترین فاصله در برخورد با مشتریان و مذاکرات تجاری کدام یک از فواصل بیان شده می باشد؟

مناسب ترین فاصله در مذاکرات تجاری فاصله شخصی دور و فاصله اجتماعی نزدیک است. فروشنده و یا ارائه دهنده خدمت می تواند با حفظ این فاصله تعامل مناسبی با مشتری برقرار سازد و به هدف مورد نظر خود که افزایش فروش وارائه خدمت است دست یابد. 


3)خنده :

خنده یک وضع وحالت صورت می باشد که در برقراری ارتباط بسیار موثر است. خنده ها، علاقه، هیجان، یکدلی ونگرانی را نشان می دهد. خنده باعث ایجاد محیطی مثبت و سرخوش می شود(بیورسث، 2007، ص2)

انواع خنده ها ومفهوم آن ها: 

1-    خنده ساده- شدت کم

گوشه های دهان به میزان کمی عقب کشیده شده، بالا می روند. پیامی که خنده در این صورت با خود به همراه دارد یکی از موارد عدم اطمینان، شک وتردید است. جهت برقراری یک ارتباط موثر لازم است که از این نوع خنده بپرهیزید چرا که تداعی کننده یک برخورد غیر دوستانه می باشد. 

2-    خنده ساده – شدید 

در این نوع خنده لب ها کمی از هم فاصله می گیرند به طوری که می توان قسمت کوچکی از دندان های فوقانی را نیز مشاهده کرد. این نوع خنده پیام اطمینان و دل گرمی را به شخص می رساند. خنده ساده – شدید بهترین نوع خنده است که شما می توانید  در هنگام ملاقات با افرادی مثل همسایگان، مشتریان و در کل با افرادی که دوستی و صمیمیت خیلی نزدیکی ندارید استفاده کنید. 

3-    خنده بالا – شدت کم

اتصال دندان ها به لب های پایین برقرار است و فقط دندان های پیشین فوقانی دیده می شوند( دندان های زیرین دیده نمی شوند). پیامی که بدین ترتیب ارسال می شود بیانگرآن است که فرد از برخوردی که دارد خوشحال است. اگر دوست دارید پیامی را که می خواهید با خنده خود به طرف مقابل بدهید اثری قوی تر، مطمئن تر و دوستانه تر از یک خنده ساده با شدت بالا داشته باشد می توانید از یک خنده بالا با شدت کم استفاده کنید. 

4-    خنده بالا - شدت بالا 

دندان های فوقانی بیشترآشکار می شوند، شکاف دهان عریض تر می شود و روزنه های دید چشم باریک تر شده که در مجموع باعث بالا رفتن شدت خنده می شود. از این نوع خنده در مواردی مانند برخورد با دوستان نزدیک ویا معاشرین تجاری که مدت های زیادی با آنان ارتباط گرم ودوستانه داشته اید می توانید استفاده کنید. 

5-    خنده گسترده

هر دوردیف از دندان های فوقانی و تحتانی آشکار می شوند. علاوه بر این خنده با صدای بلند نیز همراه است. پیام این نوع خنده نهایت شادی، رغبت و لذت را می رساند. استفاده از یک خنده گسترده در هنگام برخورد با مشتریان ومذاکرات  تجاری به دور از آداب ومعاشرت است وباید ازآن پرهیز کرد (لوئیس، 1380)

خنده مناسب وصحیح در هنگام برخورد با مشتریان ومذاکرات تجاری تاثیر زیادی در برقراری ارتباط داردچرا که می تواند به ایجاد یک محیط صمیمی ومثبت بین فروشنده ومشتری کمک کند(بیورسث، 2007، ص2)همان گونه که در بالا بیان شد خنده ساده- شدید وخنده بالا- شدت کم بهترین نوع خنده در تعامل با مشتری است. لازم به ذکراست که از این دو نوع خنده در تبلیغات و ساخت بنرهای تبلیغاتی نیز استفاده می شود. 

4)    دست دادن

دست دادن به یکدیگر از رسوم دیرینه بشر است که از بدو پیدایش به صورت های گوناگونی انجام گرفته وبه شکل امروزی درامده است و آن، حکایت از ابراز محبت ودوستی وخوشحالی از به هم رسیدن دو انسان است (انزلی، 1370، ص386) علاوه بر این از مولفه های مهم دیگری که در رویارویی با مشتری وبرقراری ارتباط موثر نیاز است تا یاد بگیریم، دست دادن محکم واستوار می باشد(بیورسث، 2007، ص1)

در دست دادن رعایت نکات زیر لازم است:

1-    دست دادن باید خیلی گرم ومشتاقانه باشد و در حالی که دست خود را به سمت طرف مقابل دراز می کنید باید لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت خاطر در چهره آشکار شود و کلماتی متناسب مو قع از قبیل ابرازخوشحالی ازملا قات برزبان آورده شود(انزلی، 1370، ص388)

2-    دست دادن مانند راه رفتن باید نشانه ای از اعتماد به نفس و علاقه به آشنایی وملاقات باشد. دست دادن سرد و بی حال توام با بی اعتنایی و بی تفاوتی اثر مورد نظر را در طرف مقابل ایجاد نمی کند(همان، ص389)

3-    هنگام دست دادن باید تماس چشمی به طور مداوم با طرف مقابل برقرار باشد. 

4 - فشردن و نگه داشتن دست طرف مقابل باید در حد استاندارد با شد. زمان استاندارد جهت نگه داشتن دست طرف مقابل در حدود 3 تا 5 ثانیه می باشد(بیورسث، 2007، ص2)


شیوه های دست دادن :

الف- نوع فرا دست

اگر قصد دارید به طرف مقابل بگویید که می خواهید نقش غالب را در مقابل او ایفا کنید، دست خود را طوری بچرخانید که کف آن در هنگام دست دادن به سمت پایین قرار گیرد(لوئیس، 1380، ص191) این نوع دست دادن نشان دهنده تسلط و برتری نسبت به طرف مقابل می باشد. 

ب – سبک مبتنی بر همکاری:

در جایی که می خواهید به هنگام برقراری ارتباط با طرف مقابل، برابری ومساوات را  رعایت کنیداز این سبک استفاده می کنیم. از این شیوه دست دادن در برخورد با مشتری و مذاکرات تجاری استفاده می شود چرا که این سبک نشان دهنده مشارکت و همکاری است وهمچنین پیش زمینه یک رابطه گرم وصمیمی نیزمی باشد(همان، ص192)

ج – روش ملیحانه 

اگر می خواهید خواسته های طرف مقابل را بر خواسته های خود ترجیح دهید و درامور جاری از او استفاده کنید این سبک را به کار ببرید. این نوع دست دادن همچنین در مواردی مناسب است که بخواهید با کارگزار یا کارفرمایی صحبت کنید و اسباب خاطر او را فراهم آ ورید(همان، ص194)

5)ارتباط چشمی

در غالب فرهنگ ها پرهیز از نگاه به طرف مقابل مورد تایید وقبول افراد نمی باشد و امری مذموم تلقی می شود. اگر بتوانید به چشم مشتری نگاه کنید و رفتاری نرم و راحت را با او در پیش داشته باشید آنگاه احتمال بسیار بیشتری وجود خواهد داشت که تاثیر مناسب را برجای بگذارید(فورسایت، 1383، ص 85)                         در برقراری ارتباط چشمی سه سوال اساسی مطرح می شود:1- به کجا باید نگاه کرد؟ 2- چه مدت باید نگاه کرد؟ 3- چه زمانی باید نگاه کرد؟ باید به این نکته توجه کرد که پاسخ به سوالات مطرح شده به طرز برخورد شما با شخص مقابل بستگی دارد. برقراری ارتباط چشمی در مواجهه با مشتری و جلسات تجاری نسبت به زمانی که یک برخورد دوستانه و غیر رسمی دارید متفاوت است. 

الف – Where to look

چشم ها معمولا در جلسات تجاری به یک مثلث متمرکز می شود. این مثلث تشکیل شده از یک خط افقی که از گوشه های بیرونی چشم های طرف مقبل می گذرد ودوخط مایل که از گوشه های خارجی چشم شروع شده و در روی خط میانی صورت که همان خط میانی بینی باشد به همدیگر می رسند (آماج تجاری). ثابت کردن نگاه در این ناحیه جدیت و اعتماد به نفس شما را می رساند. در یک برخورد دوستانه و غیر رسمی نگاه خود را به پایین تر بیا ندازید، یعنی از لب ها رد شده و به چانه برسند(آماج دوستانه )این موضوع علاقه وصمیمیت بیشتری را نسبت به طرف مقابل نشان می دهد(لوئیس، 1380، ص213)

ب – How long to look

ارتباط چشمی در برخورد های تجاری و مواجهه با مشتری باید  70 تا 80 درصد از وقت مکالمه شما را اشغال کند. کمتر از این مقدار نشان دهنده کمبود اعتماد به نفس، ملامت و خستگی است و بیشتر از ان نیز علامت عناد مخالفت و رک بودن بیش از حد تعبیر می شود دربرخورد های رسمی واجتماعی لازم است که طول نگاه خود را افزایش دهید. افزایش تماس چشمی بیان کننده صمیمیت و دوستی بیشتر است(بیورسث، 2007، ص3)

ج – When to look

به محض شروع یک مکالمه و هنگام صحبت کردن طرف مقابل بهترین زمان برای برقراری ارتباط چشمی است(لوئیس، 1380، ص217) هنگام گفتن خداحافظی نیز تماس چشمی را قطع نکنید چرا که این امر باعث می شود تاثیر مثبتی از ما درطرف مقابل باقی بماند. 

تماس چشمی نه تنها نشان دهنده اعتماد شما است بلکه به شما کمک خواهد کرد آنچه که شخص به طور شفاهی بیان می کند را بهتر درک کنید. گوش دادن مهمترین مهارت در برقراری ارتباط انسانی است و ارتباط چشمی مناسب نقش مهمی را در نشان دادن توجه وعلاه به دیگران ایفا می کند (بیورسث، 2007، ص 3) بنابراین به دنبال قطع خیلی مختصر ارتباط چشمی (3 تا 4ثانیه) در گفتار بی صدا که دقیقا مانند ویرگول در یک جمله نوشته شده عمل می کند دوباره تماس چشمی را برقرار کنید تا ارتباط موجود تداوم یابد. 


نتیجه گیری:

با توجه به آن چه که گذشت می توان این گونه بیان کرد که روش  مذاکره اصولی به شما این توان را  می دهد که جانب انصاف را رعایت کنیدودر همین حال شما را در برابر کسانی که در صددند از منصف بودن شما بهره برداری کنند، مصون ومحفوظ می دارد.                                                                                                                        

برعکس چانه زدن بر روی مواضع، روش مذاکره اصولی یعنی تمرکز بر روی منافع، حق انتخاب هایی که برای هردوطرف رضایت بخش باشدواستاندارد های منصفانه، معمولا به یک توافق معغول و به خردانه منتهی می گردد. این روش به  شما اجازه می دهدکه به تدریج یک تصمیم مشترک، با کارایی لازم و فارغ از هزینه های متعارف پافشاری روی مواضع دست یابید، فقط باید خود را از قید وبند این مواضع رها سازید و جدا کردن اشخاص ازمساله به شما اجازه می دهد که مستقیما و به طور نمایان با اشخاص طرف مذاکره به عنوان یک انسان روبرو شوید و به این ترتیب نیل به توافق دوستانه را میسرسازید.                                                                                             

مسلما هر مذاکره  ویژگی های خاص خود را داردو با دیگر مذاکرات متفاوت است ولی عناصر اساسی مذاکره تغییر نمی کند. آشنایی ونحوه برقرار کردن یک ارتباط موثر سبب موفقیت در مذاکره خواهد شد. یک مذاکره کننده یا فروشنده باید باروش های برقراری ارتباط و متقاعد کدن به گونه ای آشنا باشد و در آن تبحر داشته باشد که بتواند در مقابل سخت گیرترین خریداران موفق باشند و فرایند رسیدن به توافق را به نحوی هدایت کند وخاتمه پذیرد که طرفین احساس کنند برنده شده اند. رضایت طرف مقابل از مذاکره و برخورد احترام آمیز سبب خواهد شد که وی به عنوان یک ابزار تبلیغی و به نوعی به یک پشتیبان برای سازمان تبدیل بشود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۲۹
بهزاد عباسی

مشاوره استراتژی های بازاریابی مشاوره استراتژی های بازاریابی

مشاوره استراتژی های بازاریابی مشاوره استراتژی های بازاریابی

مشاوره بازاریابی

اگرمجموعه ای از آگاهیها و اطلاعات منظم درباره یک یا چند موضوع را (علم )بنامیم ومهارت به کارگیری علم در صحنه عمل نیز (هنر)باشد، استراتژی؛ آگاهیهای منظمی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدفهای مورد نظر نشان می دهد. بنابراین، استراتژی علم است ؛ اما همه کسانی که از علم استراتژی آگاهی دارند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، فقط کسانی که مهارت کافی در این زمینه دارند، می توانند از استراتژی استفاده کنند، پس به یک معنا، استراتژی نوعی هنر است. خلاصه آنکه، استراتژی هم علم و هم هنر است.


تعریف استراتژی

الف: مفهوم لغوی استراتژی: واژه استراتژی از کلمه یونانی(استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروههای کوچک سربازانِ متعلق به خاندانهای یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می شد. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است : فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ. ب: مفهوم اصطلاحی استراتژی: استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف میشود:


فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست. هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده میشود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهد.


مفاهیم مرتبط و نزدیک به استراتژی:

در این قسمت، واژههای تاکتیک، و مناطق استراتژیک را بیان می کنیم تا قلمرو معانی آنها از قلمرو معنای استراتژی متمایز شود.


الف تاکتیک : تاکتیک در گذشته همانند استراتژی یک مفهوم نظامی داشت. و در این معنا، به مفهوم کاربرد سلاحها در جنگ بود. اما معنای تاکتیک مانند استراتژی تغییر یافته است. امروزه تاکتیک به روشهایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در میآید تا به هدفهای مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می یابد.


ب: مناطق استراتژیک : کلمه (استراتژیک ) در لغت به معنای (سوق الجیشی ) است و سوق الجیشی مترادف بالشکرکشی و استراتژی به کار می رود. در اصطلاح، منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته میشود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:


1 واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است. 2 موقعیت تجاری و مسافری : مانند جزیره کیش در آبهای جنوبی ایران که دارای چنین نقشی است. 3 موقعیت بندرگاهی : مانند لبنان که در ساحل شرقی دریای مدیترانه از موقعیت بندرگاهی برخوردار است.4 واقع شدن در کنار تنگههای بین المللی : مانند ایران و عمان به علت واقع شدن در دو سوی تنگه هرمز.به دلیل چنین اهمیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی است که تصرف یا کنترل منطقه استراتژیک یا حیاتی، موجب برتری قابل توجه قاره ای، منطقه ای و ملی هر کشور یا کشورهایی است که آن را به اشغال در میآورند و یا از آن نگهداری میکنند. البته اهمیت مناطق استراتژیک در زمان جنگ دو چندان میشود، زیرا از طریق آن می توان ضربههای مؤ ثری بر دشمن وارد کرد.


انواع استراتژی:

در تقسیمی که برای استراتژی در نظر میگیرند، واژه (سیاست ملّی ) در رأس آن قرار دارد. سیاست ملّی با (استراتژی بزرگ )، (استراتژی همه جانبه ) و نظایر آن مترادف می باشد و به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواستههای ملّی است. برای دستیابی به اهداف و منافع ملی از استراتژیهای مختلفی استفاده میشود. به عنوان مثال، هرگاه امکانات نظامی کشور برای تحقق سیاست ملّی، بسیج و هدایت گردد، چنین اقدامی در چارچوب استراتژی نظامی قرار می گیرد.بطور عمده، استراتژی به استراتژیهای نظامی و سیاسی تقسیم می گردد. تمایز استراتژی نظامی از سیاسی به اهداف، ابزارها و منابع مورد استفاده هر یک از آنها برمی گردد. به عنوان مثال، استفاده از نیروی نظامی، مشخصه به کارگیری استراتژی نظامی است. بنابراین، استراتژی نظامی را (استراتژی مستقیم ) و استراتژی سیاسی را (استراتژی غیر مستقیم ) مینامند.


در استراتژیهای نظامی یا مستقیم، به کارگیری نیروی نظامی، امکانات نظامی و تاءکید فزاینده بر اهمیت تعیین کننده بهره برداری از نیروی انسانی در دستیابی به هدف جنگ، نقش اساسی دارد. استراتژی مستقیم از آزادی عمل کمتری برخوردار است، زیرا فقط می توان از نیرو و قدرت نظامی برای پیروزی بر دشمن بهره گرفت. در استراتژیهای سیاسی یا غیر مستقیم از توان نظامی به منظور فشار بر دشمن و برای پذیرش خواسته ها استفاده میشود و در کنار آن برای دستیابی به اهداف مورد نظر، از مذاکرات و راه حلهای سیاسی هم بهره میگیرند. اگرچه استراتژی غیر مستقیم در گذشته نیز، مورد توجه و استفاده بود، اما در حال حاضر با کاهش اعتبار استراتژی مستقیم که ناشی از تنفر بشر از جنگ و عدم کارایی مؤ ثر جنگ برای تأمین اهداف است، بر اهمیت به کارگیری استراتژی غیر مستقیم افزوده شده است.


واضع واژه استراتژی غیر مستقیم، «لیدل هارت» انگلیسی در سال 1291 ه. ش. / 1912 میلادی است. به عقیده وی استراتژی غیرمستقیم به معنای فشار غیر مستقیم نیروی نظامی بر دشمن، توجه محدود به کاربرد قدرت نظامی، به کارگیری عوامل روانی، پرهیز از زور و خشونت تا سرحد امکان و بهره گیری از تشویق، ترغیب، تنبیه و مصالحه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای نیل به تأمین و حفظ امنیت و منافع واهداف ملّی است. برای تحقق هدفهای مورد نظر، هر کشوری با توجّه به امکانات و تواناییهای بالفعل و بالقوه، موقعیت جغرافیایی، نیازهای داخلی، تهدیدهای موجود، توان اقتصادی، ساختار نظام بین المللی و نظایر آن استراتژی سیاسی مناسب را بر میگزیند.

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

انواع استراتژی سیاسی عبارتند از: الف استراتژی انزواطلبی استراتژی انزواطلبی، حاکی از عدم پذیرش تعهدات نظامی و اعزام نیروی نظامی به خارج وکاهش روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای دیگر است. کاهش روابط با کشورها به معنای عدم توانایی در برقراری روابط نیست، بلکه یک کشور به میل خود به قطع یا کاهش روابطی می پردازد که ممکن است منجر به دخالت و یا سلطه دیگران بر آن کشور گردد، زیرا هدف استراتژی انزوا، حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشور است. علاوه بر آن، این استراتژی در صدد است بدون اتکا به دیگران، هرگونه تهدید داخلی و خارجی را دفع نموده و با بهره گیری از خودکفایی اقتصادی و اجتماعی، زندگی توأم با رفاه ملّی را برای مردم خویش به ارمغان آورد. شرط انتخاب و موقعیت استراتژی انزوا، غنای اقتصادی و اجتماعی، تعدد قدرتهای جهانی و توزیع قدرت، دور بودن موقعیت جغرافیایی کشور و برکناری از صحنه اصلی کشمکش (یا فقدان تهدید مستقیم ) است. چنین شرایطی در گذشته فراهم بود، ولی امروزه با ارتقای سطح تکنولوژی، بخصوص گسترش و بهبود ارتباطات و افزایش قدرت پرتاب تسلیحات نظامی که قادر است هرکشور دور دستی را مورد حمله قرار دهد و نیز، افزایش وابستگی متقابل، ادامه استراتژی انزوا طلبی را غیر ممکن کرده است.


ب استراتژی بیطرفی بیطرفی برای نخستین بار در جنگهای قرن سیزده (ه. ش. /) قرن (نوزده میلادی) مورد توجه قرار گرفت. دولت بیطرف، از هرگونه اقدامی که منجر به شروع جنگ و ادامه آن شود، خودداری می کرد. این اقدامات شامل آموزش و نام نویسی داوطلبان جنگ، تجهیز و تدارک نیروی نظامی، اجازه عبور و مرور به سربازان متخاصم و مانند آن می شد. در ازای قبول و انجام این الزامات، کشورهای قدرتمند، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بیطرف را تضمین می کردند. پذیرش بیطرفی از سوی قدرتهای بزرگ علاوه بر مزایای فوق، حاوی مزایای سیاسی و دیپلماتیکی چون نقل و انتقال اسرا و زندانیان و حل و فصل اختلافات نیز می باشد. اعلام بیطرفی یک جانبه هیچگاه به اندازه بیطرفی دولتی که مورد قبول دولتهای قدرتمند قرار گرفته باشد، پایدار نیست استراتژی بیطرفی همانند استراتژی انزواطلبی موجب تداوم وضع موجود و برقراری توازن قدرت بین کشورهای قدرتمند می گردد؛ بر خلاف مفهوم واقعی بیطرفی، شوروی (سابق ) کشوری را بیطرف می دانست که در درگیری شوروی (سابق)، با آمریکا، موضع ضد آمریکایی داشته باشد. آمریکا هم با بیطرفی مخالف بود، زیرا قبول بیطرفی کشوری از سوی آمریکا، متضمن خروج آن کشور از حوزه نفوذ آمریکا بود. بیطرفی موقت (بیطرفی در یک جنگ ) و بیطرفی پایدار (بیطرفی برای مدت طولانی )، بیطرفی مثبت (عدم شرکت در جنگ و تلاش برای خاتمه دادن به جنگ ) و بیطرفی منفی (نجات دادن خود از معرکه جنگ ) از انواع بیطرفی محسوب می شوند.


ج استراتژی عدم تعهد دلایلی چون تجربه تلخی که کشورهای مستعمره از سالها وابستگی به دولتهای استعمارگر داشتند و نیز، به دلیل صدماتی که از جنگ جهانی دوم دیده بودند و همچنین خساراتی که ادامه جنگ سردِ (بین دو ابرقدرت ) برای آنان داشت، باعث شکل گیری جنبشهای استقلال طلبانه و ایجاد جنبش عدم تعهد یا (عدم وابستگی ) گردید. شالوده عدم تعهد به ابتکار و پیشقدمی مارشال یوسیپ بروزتیتو (رهبر یوگسلاوی سابق )، جواهر لعل نهرو (نخست وزیر هند)، جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر) و احمد سوکارنو (رئیس جمهور اندونزی ) در سال 1326 ه. ش. / 1947 م، با برگزاری کنفرانس کشورهای آسیایی در دهلی نو ریخته شد و سرانجام در اجلاس گسترده کشورهای آسیایی و آفریقایی در «باندونگ اندونزی» در سال 1334 ه. ش. / 1955 م، تکمیل و در کنفرانس 1340 ه. ش. / 1961 م، بلگراد رسمیت یافت.


عدم تعهد بر اصولی چون احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها، عدم تجاوز، عدم دخالت دولتها در امور داخلی یکدیگر، مساوات کشورها، همزیستی مسالمت آمیز، بیطرفی مثبت، مخالفت با تبعیض نژادی، مبارزه با توسعه نیافتگی، استعمار و سرمایه داری، پرهیز از واگذاری پایگاه نظامی و مانند آن استوار است. نقطه ثقل استراتژی عدم تعهد بر عدم وابستگی نظامی و نه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی قرار دارد، به همین دلیل و نیز به علت فقدان ایدئولوژی مشترک بین اعضا، این استراتژی چندان قرین موفقیت نبوده است.


د استراتژی اتحاد و ائتلاف: هرگاه دو یا چند کشور معتقد شوند که فقط در صورت برقراری اتحاد و ائتلاف متقابل، قادر به حفظ و یا دستیابی به اهداف و منافع ملی هستند، مبادرت به تاءسیس (اتحاد) می کنند. بنابر این، اشتراک در اهداف و منافع ملی، ایدئولوژی و تصور خطر مشترک موجب ایجاد و تداوم اتحادهاست. بر این اساس، اتحادها فقط جنبه نظامی ندارند (مانند بازار مشترک اروپا و اکو). در واقع افزایش نفوذ همه جانبه و یا جنگ، تنها هدف اتحادها نیست، بلکه اتحادها بیشتر جنبه بازدارندگی دارند. حتی پیمانهایی که از جنبه تهاجمی برخوردارند تهاجمی بودن خود را به وضوح در قراردادهای منعقده ذکر نمیکنند. اتحادها را به طُرق مختلف تقسیم میکنند، بطور عمده، شرط تحقق پیمان (مانند تجاوز به یکی از اعضا)، نوع و میزان تعهدات اعضا(همیشه تعهدات اعضا برابر نیست )، درجه همکاری اعضا (همکاری اعضای پیمان بر خلاف گذشته تا زمانی که پیمان وجود دارد، دایمی است ) و گستردگی حوزه جغرافیایی، معیاری برای تقسیم بندی اتحادهاست. عملی شدن یا نشدن هدفهای همه اعضا و یا یکی از آنها، اختلاف میان متعاهدین، روی کارآمدن نخبگان سیاسی جدید در یکی از کشورهای عضو، وقوع جنگ بین طرفین معاهده، تغییر اساسی در اوضاع و احوال بین المللی، انقضای زمانی اتحاد، عدم هماهنگی در ارزشها و ایدئولوژی بین اعضا و نظایر آن از عوامل شکاف و فروپاشی اتحادها به شمار میروند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۵
بهزاد عباسی

مشاوره بازاریابی  مشاوره بازارسازی   مشاوره بازار

مشاوره بازاریابی

1) موج سازان:

منظور شرکت هایی هستند که همواره نوآور بوده و استراتژی آن ها این است که اگر قرار است موجی بیاید ما باید سازنده آن باشیم. بدیهی است که این شرکت ها از قدرت تحمل شکست بالایی برخوردارند و ضمن بهره مندی از نیروهای خلاق و مدیران جسور به صورت دایم در جست وجوی پاسخ به نیازهای بشر با ارائه محصولات جدید هستند.هر چند آمارها نشان می دهند که قسمت اعظم محصولات نو تا به حال در دنیا شکست خورده اند اما باز هم موج سازان به علت بهره مندی از محصولات موفق شان ریسک شکست را هم می پذیرند.

2) موج سواران:

اینها استراتژی چریکی دارند و با هوشیاری موج سازان را تعقیب می کنند و نمی گذارند فاصله شان با موج سازان زیاد شود. موج سواران تخصص بالایی در الگوبرداری آگاهانه دارند. لازم است برای تقلید کورکورانه و الگوبرداری آگاهانه تفکیک قایل شویم. اتفاقا این شیوه عمل برای بسیاری از شرکت های ایران توصیه می شود و ضمن حضور در بازار جهانی از ریسک موج ساز بودن هم می کاهد.

3) اسیران موج:

اینها شرکت هایی هستند که تحولات محیط را نمی بینند و همواره به صورت سنتی عمل می کنند. در حقیقت این موج تغییر و تحولات بازار است که برای این دسته تعیین تکلیف می کند و بدیهی است این بنگاه ه ا همچون زورقی بی اختیار در دست موج اسیر بوده و چه بسا موج آن ها را به صخره بکوبد. حتما هم از این دسته شرکت ها زیاد سراغ دارید که قبلا وجود داشته اند اما امروز اثری از آن ها نیست. در دنیای رقابتی پرچالش عصر جدید یا باید موج ساز باشید و یا موج سوار، در غیر این صورت اسیر موج می شوید. شرکت های موج ساز و موج سوار با بهره گیری از وجوه تمایز نسبت به بازارسازی اقدام می کنند. منظور از بازارسازی این است که چگونه یک محصول را در بازار جا بیندازیم و برای آن بازار سازیم.


تعریف بازاریابی 

بازاریابی شامل شناخت نظام بازار و نیازها و خواسته هاورفع آنها ازطریق مبادلات مطلوب است .  سه بعد بازاریابی : بازارشناسی ، بازارسازی و بازارداری 

1 – بازارشناسی چیست :یعنی انجام تحقیقات بازاریابی برای شناخت نظام بازار و نظام صادرات قبل از هرگونه انجام عملیات صادراتی . 

مدل 4C برای بازار شناسی وجود دارد : 

الف : شناخت خودمان ( شرکت )  Company

ب : شناخت مشتری یا مخاطب     Costumer

ج : شناخت رقبا                   Competitor

د : شناخت محیط و عوامل محیطی Change Fuctor

 2 – بازارسازی چیست: یعنی استفاده از کلیه عوامل تکنیک ها و استراتژی ها جهت ایجاد و افزایش سهم بازار 

 مدل 4P برای بازار سازی وجود دارد : 

الف : محصول خوب Product

ب : قیمت مناسب price

ج : توزیع بموقع Place

د : تبلیغ بجا Promation

بایستی این چهار عامل را طوری ترکیب کنیم که مورد قبل مشتری قرار گیرد . 

 

3 – بازار داری چیست: یعنی روشها و تکنیک ها و ابزارهایی را بکار برد  تا سهم بازار و مشتریان حفظ شوند و روابطی بلندمدت و توأم با وفاداری برای ایجاد صادرات پایدار بوجود آورد 


عوامل تعیین کننده بازارسازی 

آولونیتیس و گوناریس (1999) در یک مطالعه تجربی به بررسی عوامل تعیین کننده بازاریابی گرایی پرداخته اند. با وجود اینکه ارتباط بین توسعه بازاریابی گرایی و عملکرد بنگاه مورد بررسی قرار گرفته است، درک بازاریابی گرایی همچنان در حالت ابهام مانده و برخی مطالعات ماهیت فلسفی برای بازاریابی گرایی پیشنهاد نموده و برخی دیگر بازاریابی گرایی را به عنوان مفهومی رفتاری مد نظر قرار می دهند. با این حال مطالعات انجام شده از بررسی عوامل تعیین کننده میزان توسعه بازاریابی گرایی غافل مانده اند. عوامل تعیین کننده بازاریابی گرایی شامل عواملی است که بر نگرش‌ها و اقدامات دربرگیرنده مفهوم بازاریابی گرایی تأثیر می‌گذارد. بر اساس این مطالعه بایستی بازاریابی گرایی بصورت ترکیبی یکپارچه از فرهنگ معین و رفتار ویژه نگریسته شود. این مطالعه به بررسی عمقی عوامل اصلی تعیین کننده توسعه بازاریابی گرایی می پردازد. یافته های توصیفی این مطالعه نشان می دهند که توسعه بازاریابی گرایی بر مبنای عوامل ویژه بنگاه و عوامل ویژه بازار تعیین می شود، بطوریکه اولی اثر تسهیل کننده  و دومی اثر وادارنده دارد.

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

عوامل ویژه بنگاه یا ویژگی های محیط داخلی شامل (آولونیتیس و گوناریس، 1999):

•    تاکید مدیران بر بازاریابی گرایی 

•    نگرش مدیریت نسبت به ریسک 

•    خصوصیات ساختاری بنگاه (درجه تمرکز و رسمیت) 

•    منحصربفرد بودن محصول 

•    مزیت قیمتی 

•    نیروی فروش ماهر 

عوامل ویژه بازار شامل  (آولونیتیس و گوناریس، 1999):

•    شدت رقابتی موجود در بازار 

•    مشکلات یا سهولت ورود و خروج رقبای جدید 

•    توزیع قدرت بین خریداران و تولیدکنندگان از یک طرف و بین تولیدکنندگان و تامین کنندگان از طرف دیگر 

•    درجه تغییرات تکنولوژیکی 

•    نرخ رشد بازار شرکت در زمان گذشته و آینده 

•    تمرکز بر بازار (اعتماد مشتری و تصویر بنگاه در بازار) 

•    شبکه سازی توزیع (سرعت توزیع، روابط قوی با اعضای کانال توزیع)


نتیجه گیری 

بازاریابی و بازارسازی از جمله عوامل مهمی است که میتواند به فروش یک کالا و محصول و یا فروش خدمات مختلف کمک کند. برندها و تجارتها از بازاریابی برای فروش محصولات خود استفاده میکنند. در واقع میتوان گفت یکی از مهمترین بخش های یک تجارت بازاریابی است و موفقیت در آن میتواند تمامی جنبه های مختلف یک کسب و کار را تحت تاثیر قرار دهد قطعا فروش بیشتر به درآمد زایی بیشتر کمک خواهد کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۰۴
بهزاد عباسی